menusearch
heyatehemaseyehosseini.ir

در پاسداشت سریال پناه آخر

جستجو
۱۳۹۸/۸/۱۰ جمعه
(0)
(0)
در پاسداشت سریال پناه آخر
در پاسداشت سریال پناه آخر

صدا و سیما برای ایام محرم و صفر امسال (1398) هم سریال های مناسبتی در نظر گرفته بود. یکی از همین سریال ها که دو روز پیش چهارشنبه شب قسمت پایانی اش روی آنتن رفت، سریال پناه آخر بود.این سریال که با نام قبلی مجلس حیرانی به پناه آخر تغییر یافت به کارگردانی داریوش یاری و تهیه کنندگی داود شاه‌بابایی که از روز اربعین روی آنتن شبکه یک سیما رفت تا کنداکاتور دهه آخر صفر را پوشش دهد.
داستان این سریال مربوط به زمین آباء و اجدادی یک حسینیه خانوادگی است که مورد اختلاف عمو (حاج مرتضی) و برادرزاده تازه از فرنگ برگشته اش بر می گردد. همین اختلاف منجر به شکل گیری یک دعاوی حقوقی، زندان رفتن حاجی مرتضی (بیژن امکانیان ) و در نهایت مرگ او (شهادت این جانباز جنگ و جبهه) منتهی می شود.

 

قصه های فرعی سریال پناه آخر

داستان های فرعی دیگر این سریال ده قسمتی با موضوعات اجتماعی و درام همپای موضوع اصلی این داستان به پیش می روند تا هم مخاطب را با خود همراه کنند و هم به باز شدن گره ای از گره های اصلی داستان و شخصیت پردازی سریال در ذهن مخاطب کمک کنند.
در اثنای سریال و در لابه لای دیالوگ ها که شخصیت های سریال رد و بدل می کنند و رفتارهایی که از خود بروز می دهند و صد البته نتایجی که به بار می آید، پیام های مختلفی به مخاطب منتقل می شود. بار اصلی انتقال این پیام ها هم بر دوش شخصیت اول قصه یعنی حاج مرتضی ست که با بازی خوب بیژن امکانیان برای مخاطب بسیار باور پذیر شده است.
از رازداری و پرده پوشی حاج مرتضی در مورد گذشته برادرش یونس و سرنوشتی که او برای فرزند و همسرش رقم زده است تا عدم ابراز و بیان کارهایی که برای زن بردارش در طی سالیان فقدان او انجام داده است بخشی از پیام های منتقل شده از سوی شخصیت اول است. عدم تمسک حاج مرتضی به پرونده پزشکی و جانبازی اش برای گرفتن تخفیف از بازداشتگاه و زندان تا رد وثیقه دامادش که پول مشکوک و آمیخته به حرام در زندگی اش وارد ساخته؛ بخش دیگری از پیام های شخصیتی حاج مرتضی است.

 

پیام محوری سریال برای بچه هیئتی ها

با همه این اوصاف بنظر می رسد پیام کلیدی سریال نه از طریق شخصیت اول داستان که از زبان یکی از شخصیت های دیگر که دوست خانوادگی حاج مرتضی و یونس است به مخاطب منتقل می شود. پیامی که به بازخورد رفتار بچه هیئتی ها به حضور یونس در هیئت بر می گردد.
یونس که به لحاظ رفتاری خوش نام نیست و کج روی ها و رفتار ناپسندی دارد هر ساله در مجالس تعزیت امام حسین (ع) در هیئت شرکت می کند اما آمد و شد این فرد غیر موجه و حتی گناهکار به لحاظ دینی به هیئت باعث می شود که بزرگان و دوستداران این هیئت از طریق راوی همین داستان به حاج مرتضی پیامی مبنی بر عدم حضور برادرش یونس منتقل کنند. بچه هیئتی ها، حاج مرتضی متولی هیئت را به نوعی تهدید کرده اند که اگر یونس به هیئت بیاید ما از آمدن به هیئت خودداری می کنیم. گناه نابخشودنی حاج مرتضی هم تبعیت از نظر جمع و ممانعت از آمدو شد برادرش (یونس) به مجلس امام حسین (ع) است. عملکردی که باعث تشدید رفتار برادرش بر مسیر ناصواب و گمراهی می شود و حوادث زندگی یونس را یکی پس از دیگری تا زمان مرگ رقم می زند. کاری که بار گناهش بر دوش حاج مرتضی باقی می ماند و داغ دوری از برادر نیز این رنج را مضاعف می کند.
پیام اصلی این سریال اینست که مجلس امام حسین و هیئت و حتی حسینیه برای همه است نه فقط خوبان و پاکان و منزهان!؟
بر خلاف تصور و بیان عامه که فکر میکنن یا میگن: فلانی سال به سال نماز نمی خونه، شرب خمر میکنه تمام بدنش خالکوبی و تاتوه بعد این ده روزه پا میشه می ره هئیت عزاداری میکنه فکر میکنه همه اعمالش پاک شده یا فلانی آنچنان تیپ می زنی و آرایشگاه می ره بعد پا میشه می ره هیئت راه می افته تو کوچه ها زنجیر می زنه معلوم که واسه چی می ره !؟
این بیان و تفکر از اساس نادرست و غیر حسینی و غیر محمدی ست.

 

سخن آخر با بچه مذهبی ها

مگه فیلم سازان ، سینماداران یا حتی کاباره داران عالم می گویند که فلان تیپ بیاییند فلان تیپ نیاییند و همه را جذب مجالس خود می کنند که بچه مذهبی ها چنین گزینشی می کنند اصلا مگر برای تعزیت و برپایی مجلس سوگ امام بایستی گزینش کرد یا حتی اگر بپذیریم که گزینشی هم بر مقام توفیق بر حضور در مجلس امام حسین (ع) است مگر دست من و شماست که اظهار نظر کنیم یا مانع شویم!؟
بچه مذهبی ها و هیئتی ها یادشون باشه باید تا می تونند بچه ها را جذب هیئت کنند حتی بچه های خلافکار و گناهکار به زعم خودمونو. اگر نیم ساعت هم بشه یک خاطی را حضور در مجلس گناه بواسطه بودن در هیئت دور نگاه داشت، بانیان هیئت کارشان را کرده اند. هدایت دست خدا و اهل بیت است نه بانیان. وظیفه مان هم همین برگزاری است ضمن اینکه یادمان باشد ما انسان ها به ظاهر قضاوت می کنیم نه باطن.

 

والسلام.