شهادت بزرگ و احیای یک امت

جمهوری اسلامی مادامی وارد گام دوم انقلاب اسلامی و چله دوم حکومت رانی شده است که مشکلات، تهدیدها، فرصت ها، داشته ها و تجارب فراوانی دارد. برخی از مشکلات خیلی عمیق گاها مبدل به یک چالش اساسی و بعضاً غیرقابل حل بدل گشته اند و بسیاری از گره ها با همت مردم و دلسوزان نظام گشوده شده اند.
البته این گشایش ها مجاهدت های شبانه روزی و خالصانه ای را می طلبد که برای به ثمر نشستن آن نیازمند یک الگو بوده و هستیم و شهادت بزرگ مرد ی همچون حاج قاسم سلیمانی همان چیزی ست که لازم می بود و عنایت باری تعالی را ملت مقاوم ایران و انقلاب اسلامی بود.

یکی از جمعه های انتظار

جمعه صبح سیزدهم دی ماه ۱۳۹۸ خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی در رسانه‌ها و سراسر ایران طنین انداز شد.

اندوهی بزرگ بر دل ایرانیان نشست و شادی وصف ناپذیری وجود دشمنان را فرا گرفت. اما این اندوه نه به جهت فیض از شهادت حاج قاسم بود بلکه به جهت فقدان و از دست دادن و حتی در مواردی ناشناخته ماندن شخصیتی چون قاسم سلیمانی در جامعه بود
در این مقاله قصد داریم در ابتدا به تحلیل و تبیین شهادت حاج قاسم سلیمانی حوادث و حواشی متعاقب آن من‌جمله حادثه اصابت موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی و جان باختن جمع کثیری از هموطنان عزیز و سرنشینان خارجی و جان باختن جمعی دیگر از تشییع کنندگان پیکر حاج قاسم در مراسم کرمان اشاره کنیم مطالبی را بازگو و مطالب تازه ای را بیان کنیم و در ادامه به پیش بینی حوادث آینده انقلاب اسلامی منتج از این شهادت از این بپردازیم و وظیفه هر یک از معتقدان و دلسوزان نظام اسلامی را بیان داریم.

جزئیات ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی

هواپیمای حامل سپهبد سلیمانی از سوریه در ساعت 00:۳۰ بامداد روز جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸در فرودگاه بغداد بر زمین می نشیند. سپهبد سلیمانی و هیئت همراه سوار بر خودرو شده و به سمت بغداد در حال حرکت اند که ۴ فروند موشک از سوی پهپاد آمریکایی به سوی دو خودرو شلیک شد. سپهبد سلیمانی و المهندس در یک خودرو کنار هم به شهادت رسیدند.

شبکه خبر سیما صبح جمعه 13 دی ماه بیانیه رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را قرائت و خبر شهادت حاج قاسم را اینچنین منتشر کرد:
سردار حاج قاسم سلیمانی سردار سپاه اسلام، بامداد امروز درپی حمله بالگردهای آمریکایی به فیض شهادت نائل آمد.
سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید.
حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در مصاحبه های بعدی اعلام کرد. متوجه شدیم چهار پایگاه حداقل در این عملیات مشارکت داشته اند.

‌بیانیه پنتاگون متعاقب ترور حاج قاسم

وزارت دفاع آمریکا در بیانیه‌ای اعلام کرد که ترور سردار سلیمانی در عراق به دستور ترامپ انجام شده است.
وزارت دفاع آمریکا بامداد جمعه در بیانیه‌ای نوشت: براساس دستور رئیس جمهوری [دونالد ترامپ] ارتش ایالات متحده اقدامی دفاعی قاطعی برای حفاظت از نیروهای آمریکایی در خارج با کشتن قاسم سلیمانی رئیس نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از سوی ایالات متحده به عنوان سازمان تروریستی خارجی شناسایی شده، انجام داد.
تبیین و تحلیل شهادت حاج قاسم
شهادت حاج قاسم از جهات مختلف قابل بحث و بررسی است. اینکه چرا امریکا خود شخصا چنین تروری را انجام داد نه کشور دیگر یا نائبی از سمت او یا اینکه قدم های بعدی امریکایی ها پس از این شهادت چه بود یا حتی تصورشان از ترور حاج قاسم چه بود و ده ها مسئله دیگر؛ مواردی است که بایستی به آنها نگاه ویژه ای داشته باشیم.

بی سابقه بودن یک ترور در این سطح!؟
اول آنکه در طول تاریخ و حداقل تاریخ معاصر ( سیصد سال اخیر) بی سابقه بوده است که یک نظام سیاسی رسمی؛ فرمانده ارشد نظامی کشور دیگری را در حالت غیر جنگی آن هم به شکل ترور مورد هدف قرار دهد. نگاهی به تاریخ نشان می دهد که جنگ جهانی اول با ترور یک شاهزاده اتریشی به نام آرشیدوک فرانتس فردیناند در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ در سارایوو بوسنی و حوادث متعاقب آن آغاز شد
بسیاری از رسانه های منطقه ای و بین المللی با اقدام به ترور شهید سلیمانی توسط امریکایی ها در پی پاسخگویی به این پرسش بر آمدند که در صورت واکنش متقابل ایران آیا جنگ جهانی سوم در حال شکل گیری است یا خیر؟
شاید بخاطر همین گمانه زنی های رسانه ای و محتمل بود که دونالد ترامپ پیش از پاسخ متقابل ایران؛ تهدید کرده بود اهداف متعددی در ایران را در شرایطی که ایران واکنش نشان دهد خواهد زد.

شکست برنامه های امریکایی و اقدام به ترور

علیرغم همه تیتر ها ، عناوین،حرف و حدیث‌های رسانه‌ای پیرامون آینده پژوهی تقابل ایران و امریکا بایستی گفت که اعتراف و اذعان وزارت دفاع آمریکا به اینکه ترور شهید سلیمانی به دستور ترامپ صورت گرفته است حکایت از آن دارد که آمریکا در رویارویی مستقیم و غیر مستقیم با ایران در منطقه خاورمیانه دچار شکست شده است به گونه ای که جنگ نیابتی آمریکا علیه ایران در جبهه های لبنان و فلسطین، یمن، عراق و حتی افغانستان به نفع ایران تمام شده است و حتی بهار عربی یا به نوعی بیداری اسلامی علی رغم همه فراز و فرود هایش درسرمایه گذاری مالی و رسانه‌ای و حتی تشکیل اتحاد های بین المللی نظامی در قالب ائتلاف های غربی عربی نتوانسته است در مقابل برنامه ریزی های ایران توفیق چندانی به دست بیاورد جمیع این اتفاقات منجر به تصمیم گیری ترامپ شخص اول آمریکا برای ترور شهید سلیمانی شد.

تصور خام امریکایی ها و هم پیمانانش از مولفه های قدرت انقلاب اسلامی
با شهادت حاج قاسم سلیمانی، استکبار جهانی و آمریکا تصور می‌کرد که از حوزه نفوذ ایران در منطقه و کشور عراق کاسته می شود؛ این در حالی بود که تشییع باشکوه حاج قاسم و ابومهدی المهندس در شهرهای نجف اشرف و کربلای معلی در کشور عراق و تشییع پیکر شهدا در شهرهای ایران مثل اهواز، مشهد، تهران و کرمان علائمی بر خلاف انتظار آمریکایی ها و حاکی از قدرت ملی و منطقه ای ایران به جهان مخابره شد. استقبال کم نظیر مردم در مراسم تشییع حاج قاسم و همرزمانش؛ شاهدی بر تقویت بیش از پیش جبهه مقاومت در ایران و منطقه بود.
روزها برنامه ریزی در دستگاه های اطلاعاتی بیگانه به ویژه سیا در کشور عراق به منظور جدا کردن عراق از جبهه مقاومت و قراردادن ملت عراق در برابر جمهوری اسلامی با شهادت توآمان حاج قاسم و ابومهدی المهندس به شکستی مفتضحانه ختم شد. شکستی که انقامش فقط خروج کلی یانکی ها از عراق و منطقه خاورمیانه است.
امریکایی ها که با تلاش های فراوان اطلاعاتی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی سعی کرده بودند مردم را در کشورهای محور مقاومت منطقه علیه حاکمان شان و خط مقاومت حاکمان بشورانند و البته تا حد زیادی در لبنان، عراق و حتی ایران موفق به پیاده سازی نقشه هایشان شده بودند و در شرایط حداقلی توانسته بودند یک گسست اجتماعی در کشورهای مقاومت بویژه ایران بوجود بیاورند با این عمل ناشیانه و احمقانه ترامپ - که لطفی از الطاف الهی بود – موجبات «همبستگی بیش از پیش آحاد اجتماعی» و «قرابت حاکمان و مردم» و «تقویت گفتمان مقاومت» را در کشورهای منطقه سبب شدند.

اگر به یاد داشته باشید در پیش از اربعین سال جاری (۱۳۹۸) به واسطه آشوب ها و ناآرامی های خیابانی عراقی‌ها در اعتراض به شرایط نامساعد مالی، معیشتی و وجود فساد در دستگاه های حاکمیتی؛ عراق روزهای متمادی پر التهابی را شاهد بود. ناآرامی ها و شورش ها حتی به شهرهای نجف و کربلا رسیده بود.
این اعتراضات که در ابتدا بواسطه مشکلات عدیده اقتصادی سالیان متمادی کشور عراق و ناشی از انباشت طیف وسیعی از مطالبات اقتصادی عراقی‌ها آغاز شده بود با برنامه امریکایی ها، هدایت رسانه ای هم پیمان شان و تزریق مالی سعودی ها از مسیر عادی خود خارج شد و به شکل و هیبت آشوب و شورش های خیابانی در آمد. در ادامه برنامه ریزی امریکایی ها این آشوب ها از اعتراضات در حوزه اقتصادی به اعتراض در حوزه سیاسی چرخش کرد. به ناگاه اعتراضات معیشتی و اقتصادی عراقی ها به اعتراض به حاکمیت نظام سیاسی فعلی عراق بدل گشت و در این بین به نقش فعلی ایران به عنوان یک بازیگردان نظام سیاسی فعلی توجه خاصی شد.
از امریکایی ها و اروپاییان گرفته تا سعودی ها و ترک ها و همه کشورهای درگیر در حوزه عراق به تقابل و مواجهه ملت عراق و شوراندن آنها علیه جمهوری اسلامی ایران روی آوردند تا بدین ترتیب از حوزه نفوذ ایران در عراق کم کنند.
فضای ضد ایرانی حاکم بر عراق تا آنجا بالا گرفت که به کنسولگری های ایران در عراق بارها حمله شد و حتی کار به تحریم برندهای تجاری و اقتصادی ایران در عراق نیز کشیده شد.
البته آنچه در موفقیت برنامه ریزی امریکایی ها مسلم است نقش دو عامل «پیاده نظام برنامه های امریکایی در صحنه و میدان» و « فضای مجازی» می باشد.
برنامه امریکایی ها در عراق آن چنان موفق به پیش می رفت که حاج قاسم و سپاه تحت امرش یعنی سپاه قدس مجبور شد تدارکات ویژه ای برای اربعین سال 1398 در پیش بگیرد. هماهنگی های داخلی و خارجی را آن چنان انجام دادند در بخش داخلی سعی کردند با کمک ستاد اربعین و رسانه ها بویژه صدا و سیما مراسم اربعین را زودتر از موعد و سال قبل کلید بزنند به گونه ای که حضور و شرکت ایرانی ها در مراسم راهپیمایی اربعین پیش از اربعین خاتمه یابد و ایرانی های کمتری بعد از روز اربعین در عراق حضور داشته باشند تا امکان تأمین امنیت برای زوار ایرانی فراهم باشد. در حوزه عراقی ماجرا هم رایزنی های متعددی را از مرجعیت گرفته تا حشد الشعبی و نیروهای مسلح عراق ودولت عراق داشتند تا امنیت ایرانیان تامین شود.
حاج قاسم با علم و اشراف به فرهنگ عراقی ها در این باب که تا پیش از اربعین شور و حرارت حسینی عراقی ها زمینه و آمادگی های لازم را برای امنیت حضور ایرانی ها بر قرار می کند اما
روز پس از اربعین همه موکب ها جمع می شود و فضا به گونه ای دیگر رقم می خورد که شرایط عادی زندگی بر جامعه عراق حاکم می شود و امکان تامین امنیت بسیار سخت و هزینه بر می شود، تصمیم می گیرد که اربعین 98 را زودتر کلید بزند و از آن طرف بازگشت ایرانی ها به کشور را تسریع بخشد به گونه ای که کمترین تعداد ممکن از ایرانی ها پس از اربعین در عراق باشند.
تدبیرهای حاج قاسم و همفکرانش خوب جواب می دهد به گونه ای که چند روز پس از اربعین ناآرامی ها مجددا به شهرهای عراق باز می گردد و این ناآرامی ها کم و بیش تا زمان ترور حاج قاسم، ابو مهدی المهندس وهمرزمانشان ادامه می یابد.
در هم آمیخته شدن خون حاج قاسم و ابومهدی المهندس ، ایرانی ها و عراقی ها را به هم پیوند می دهد و فضای گفتمانی انقلاب اسلامی را جایگزین فضای ضد ایرانی طراحی شده می کند به بیانی بهتر یک تدبیر امریکایی؛ برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری های قبلی شان را کاملا بهم می ریزد.

ادامه دارد...